حسن خلیلآبادی؛
دلنوشتهای در رثای یک کوه
کوه بیبی شهربانو در شمال شرقی ری که در ادوار مختلف خاستگاه اولیه تمدنی در شهرری بوده، همچون دماوند ایران، برای"ری" حائز اهمیت است و دومین میراث طبیعی استان تهران بوده که پس از توچال در شرف ثبت ملی است.
این کوه زیستگاه خزندگان، پرندگان و جانورانی است که به صورت طبیعی در این ارتفاعات ساکن هستند.
تقریبا بر همگان آشکار است بقعه بیبی شهربانو یکی از مراکز مهم گردشگری و تفرجگاه مهمانان خارجی و داخلی است؛ از زرتشیان شبه قاره هند، تا شیعیان و سایر دوستداران اهل بیت(ع) از افغانستان، پاکستان و بنگلادش پس از زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) سراغ این بقعه که در سیام خردادماه سال ۱۳۱۵ به شماره ثبت ۲۵۶، به ثبت ملی رسید را میگیرند.
این کوه به لحاظ تاریخی، محافظ ری قدیم بوده و برج و باروهای ری در دامنه این کوه، در حاشیه اتوبان امام علی (ع) همچنان پا برجاست.
از زیر این کوه ارزشمند آبراههای چشمه سورنا یا همان چشمه علی هشت هزار ساله عبور میکند و به دشتهای مرکزی و جنوبی ری میرود و کشاورزان اسناد حقابه چشمه علی را هنوز در صندوقچه پدری خود دارند.
برج نقاره خانه در سال ۱۳۱۳ به شماره ثبت ۲۰۳، گنبد اینانج، بقعه بیبی شهربانو و... در همین کوه ثبت ملی شدند؛ چراکه این بقعه و سایر آثار تاریخی آن نماد هویت و گویای تاریخ هشت هزار ساله ری و ایران است...
اما کوه بیبی شهربانو، این نماد هویت، مظهر دیانت ساکنان آریایی و پایتخت علویان و مسلمانان بیش از نیم قرن است که خاکش به دست سوداگران پایتخت نشین به توبره کشیده و سیمان و ملات میشود برای کاخهای تازه به دوران رسیدهها و برجهای جدید پایتخت که روزگاری نامش زیر سایه شهرری گم بود...
کارخانه سیمان تهران چنان بیحساب دل کوه را خالی میکند که مردم امینآباد میگویند "هر وقت محلهمان میلرزد، به زلزله فکر نمیکنیم! حتی اگر زمین لرزه باشد، خیال میکنیم انفجار معدنهای کارخانه سیمان تهران در این کوه است!"
اغلب واحدهای این کارخانه تعطیل شده و شرکت سیمان تهران اجازه فعالیت آن را با هزار تمهید و شوآف از سازمان محیط زیست و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی (که منفعلانه نظارهگر کوه خواری و تعدی این کارخانه به کوه بیبی شهربانو هستند) از وزارت صمت میگیرد و کارخانه را لنگ لنگان فعال نگه داشته و به ریه مردم ری و جنوب تهران گرد سیمان میفشاند!
وجود این کارخانه و فعالیتش هم منظر طبیعی، میراث فرهنگی، جسم، جان و روان مردم ری و تهران و هم محیط زیست را دچار مخاطره میکند، در حالی که بیش از یکصد کارخانه دیگر سیمان وجود دارد و سیمان بیش از نیاز کشور تولید میشود!
سیمان تهران درحریم ری گرد سیمان و آلایندگی را به جان مردم ری تزریق میکند که خود هر روزه در یکی از آلودهترین مناطق تهران نفس میکشند و نام شهرشان در اکثر روزهای آلودگی هوا در رده مناطق خطرناک قرار میگیرد.
آلودگی آرادکوه و دفن غیراصولی زبالهها در این منطقه و تولید سیمان، دو معضل بزرگ ری، یکی در جنوب و دیگری در شمال این شهر تاریخی، همه هویت هشت هزار ساله آن را تهدید میکنند! مسئولان خرسندند که این کارخانه تولید دارد، حالا تولید به قیمت جان در این فصل پاییزی و روزهای کرونایی خود داستانی دارد...
هرچند واحدی که مشرف به شهرک مشیریه است، به سبب اعتراض مردمان منطقه ۱۵ پایتخت غیرفعال است! نمیدانم فرق مردمان مظلوم امینآباد، حاجیآباد، اسلامآباد و بخش مرکزی ری با مردم آن سوی کوه بیبی شهربانو چیست؟!
با جدایی ری از تهران مخالفت میکنند و مرثیهها میسرایند اما سالهاست در تقسیم امکانات نشان دادند مردم ری را جدا از شهروندان سایر مناطق میدانند...!
راستی به که عارض شویم، به کجا پناه ببریم، این درد نفسگیر را به کدام حکیم بگوییم که در امینآباد و برخی محلههای شهرری، مردمانشان خانوادگی دچار آسم و سرطان ریه و امراض دیگر میشوند.
چگونه و به چه زبانی بگوییم تا در راهروهای دادسرا سرگردان نشویم؟!
آقای استاندار تهران، آقای شهردار تهران، آقای دادستان تهران، آقای دادستان شهرری، به داد این شهروندان مظلوم برسید؛ آقای فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان و مالک سیمان تهران؛ ما(مستضعفان) کمک نمیخواهیم، این روزها از طلا گشتن پشیمانیم، لطفا ما را مِس بفرمایید.
همانطور که وزارت دفاع ذوب مس را از این منطقه مسکونی کوچ داد، شما هم برای خدا گرد سیمان و آسیب به این منظر طبیعی و تاریخی را از ری دور کنید، ما هم دعایتان میکنیم...
“هوابس ناجوانمردانه سرد است"
دلم رنجور، هوایم پر ز گرد است
دراینجا کوه ما زخمی و دردمند
زمینش دائما بی زلزله در لرز و درد است
در این بلوای ویروس و تن ناایمن و دود
دهد دستور "توقف" وه او چه مرد است
آخرین روز از مهر سال ۱۳۹۹
حسن خلیلآبادی، رئیس کمیته میراث فرهنگی و گردشگری شورای شهر تهران، ری و تجریش